او در راه علم جريانسازي كرد
دكتر علينقي مشايخي، پايهگذار دانشكده مديريت صنعتيشريف و دبير انجمن فارغالتحصيلان صنعتيشريف نيز سخنران بعدي اين مراسم بود كه درباره جايگاه دكتر مجتهدي گفت: <اهميت مجتهدي اين نيست كه تنها استاد دانشگاه يا مدير مهمترين دبيرستان كشور بود. به نظرم مهمترين شاخصه مجتهدي اين بود كه او در راه علم جريانسازي كرد و با اين كار توانست حلقه ارتباطي منسجمي بين دانشآموختگان ايجاد كند.>
وي افزود: <من با دكتر مجتهدي زماني آشنا شدم كه براي ثبتنام به دانشگاه مراجعه كردهبودم. آن زمان نوجواني دبيرستاني بودم كه تحت تاثير تبليغات، دانشگاه آريامهر سابق (صنعتي شريف) را براي ادامه تحصيل انتخاب كرده بودم. او به ثبتنام دانشجويان مشغول بود و من در آن لحظه برق خاصي را در چشمانش ديدم. به نظرم رسيد پيرمرد با عشقي فوقالعاده كار ميكند. او در مدت زمان كوتاهي مكاني را تاسيس كرده و عدهاي را پذيرفته بود كه قرار بود اثرات مثبت و موثري در فرهنگ، آموزش عالي و اقتصاد برعهده داشته باشند.>
مشايخي در ادامه سخنان خود گفت: <يكي از عوامل موفقيت دكتر مجتهدي، صداقت و سلامت او در كارش بود. دكتر مجتهدي مسووليتهاي زيادي برعهده داشت، خدمات زيادي در موسسات علمي انجام داد و امكانات زيادي را به كار گرفت. هر شخصي ميتوانست ايرادي به شيوه كارش بگيرد اما هرگز كسي نسبت به صداقت و سلامت او ترديد نميكرد.>
مشايخي همچنين افزود: <زماني كه ما وارد دانشگاه صنعتيشريف شديم قرار بود آنجا هنرستان شود و از اين رو دانشگاه فقط يك سالن آمفيتئاتر و دو ساختمان داشت. اما سال بعد كه دانشجويان جديدي پذيرفته شدند لازم بود ساختمانهاي ديگري به مجموعه دانشگاه اضافه شود، مثل كتابخانه، مركز كامپيوتر و سالني بزرگ براي درسهاي عمومي. بنابراين براي ما اين سوال به وجود آمده بود كه مديريت دانشگاه با اين مساله چگونه برخورد ميكند. مهرماه كه به دانشگاه آمديم با كمال تعجب ديديم كه تالارها و ساختمان جديد آماده شدند.
از مسوولان و كارمندان شنيدم كه دكتر مجتهدي ميخواست به هر صورتي كه شده دانشگاه تا روز اول مهر آماده باشد، حتي خودش شب آنجا حضور داشت و همه را به كار گرفته بود كه صندليها چيده شود، كلاسها تميز باشد و حتي يك روز هم شروع كلاسها به تعويق نيفتد. حال جداي بحث صداقت و سلامت اين را ميتوان نشانه عشق مجتهدي به كارش دانست.>
مشايخي در بخش ديگري از سخنانش خاطرنشان ساخت: <دكتر مجتهدي توجه خاصي به دانشآموزان با استعداد و رشد علمي آنان داشت. اين موضوع در تمام رفتارها و گفتارهاي وي كاملا مشهود بود. يكي ديگر از عواملي كه احترام دكتر مجتهدي را برميانگيخت، اصولگرايي وي بود. او معتقد بود كه دانشجويان بايد براساس شايستگي خود پذيرفته شوند. بعضي اوقات هم به خاطر همين پايبندي به اصول و اعتقاداتش با افرادي كه نفوذ سياسي داشتند دچار مشكل ميشد. داستانهاي زيادي از البرز شنيدهام، صاحبان قدرتي كه ميخواستند فرزندان خود را در البرز ثبتنام كنند يا در البرز حفظ كنند و...
يكي از اصولي كه دكتر مجتهدي در همه عمر بدان پايبند بود همان نظم و انضباطي بود كه در محيط آموزشي پياده ميكرد. خاطرم هست صبحها كه وارد دانشگاه ميشديم او زودتر از ما ميآمد و جلوي اتاقش ميايستاد و ناظر بود كه چه كساني سر ساعت ميآيند و اگر استادي دير ميآمد از او ميپرسيد كه چرا دير آمديد. بعضي از استادان به شوخي ميگفتند، اگر ما ديرمان ميشد، صبر ميكرديم كه اول دكتر به دفترش برود و بعد وارد دانشگاه شويم، چون مورد مواخذه قرار ميگرفتيم و يا اينكه دانشآموزان در آن دوره هر شنبه امتحان داشتند.
ممكن است شيوههاي آموزشي و نحوه برگزاري آزمون دكتر مجتهدي را امروزه نپذيرند، اما مهم اين بود كه به نظم و انضباط محكم آموزشي معتقد بود. اگر احساس ميكرد نوعي از نظم و انضباط موجب پيشرفت ميشود با جديت آن را پياده ميكرد. به گمانم چندين خصلت او مانند عشق به ترقي، اصولگرايي، اعتقاد به شايستهسالاري و انضباط عناصري بودند كه البرز را به عنوان يك موسسه نمونه در اذهان معرفي كرد.>
|